بازگشت دوباره جهانگرد لهستانی به زبانسرای ایران زمین ریز

برتک گیل، جهانگرد لهستانی علاقمند به ایران که اردیبهشت ماه سال جاری به دعوت زبانسرای ایران زمین ریز به بخش ریز سفر کرده بود بار دیگر روز سه شنبه مورخ ۱۳ آبان ماه وارد شهر ریز شد.اما این بار با یک جهانگرد دیگر لهستانی که پس از توضیحات برتک از ایران مشتاق دیدن کشورمان شده بود و در این سفر او را همراهی می کرد.

1

این گزارش، سه روز حضور آنها را که تلفیقی از گفته های مدیر زبانسرای ایران زمین ریز به عنوان میزبان آنها و مسئول و خبرنگار سایت خاصه که در بیشتر ساعات همراه آنها بود را شرح می دهد:

نام همراه برتک، پاول سرچینسکی بود و فوق لیسانس فلسفه و تاریخ کشورهای حوزه بالتیک.آنها که پس از ورود به ایران با قطار از تهران به بندرعباس و جزیره قشم رفته بودند، باآگاهی از مراسم عصر عاشورا در ریز( توسط دوستان در شهر ریز) سعی داشتند خود را به این مراسم برسانند ولی با توجه به تعطیلی ترمینال بندرعباس نتوانستند زودتر از نیمه شب به ریز برسند.برتک و پاول پس از ورود به شهر ریز در منزل مدیر زبانسرا اسکان یافتند، پس از آن در روز چهارشنبه به گشت و گزار گوتاهی در شهر ریز پرداختند و با برخی اهالی شهر ریز که در سفر سابق آشنا شده بودند دیدار کردند و همراه آنها به دیدن باغ های لیمو و پرتقال بخش ریز پرداختتند .در این سفر سعی هرچه بیشتر بر این بود که آنها را با غذاها، مکان های دیدنی و چیزهای بومی کشور و بخش ریز آشنا کنیم.لذا در هر وعده برای آنها غذا ها و دسرهای ایرانی و محلی تدارک دیده شد و نکته جالب اینکه آنها برای اولین بار در این سفر و در بخش ریز ،لیمو شیرین، میوه ترنج، رنگینک، حلوای سگو، خرمای خاصه ، دوغ چکیده و روغن ( تیروغن) و گمنه را تجربه کردند و در توصیف آنها این طور می گفتند که ” واقعا فوق العاده اند و توصیف این غذاهای محلی در کلام نمی گنجد” عصر روز چهارشنبه را آنها به دیدار زبان آموزان ایران زمین رفتند و با آنها در کلاسها دیدار کردند و با هم به صحبت پرداختند. چهارشنبه شب ضمن دیدار از حسینیه های ریز و پشتو و آشنا کردن هرچه بیشتر آنها با واقعه کربلا ، هنگام صرف شام که همان شام روضه اباعبداله (ع) بود به بالای کوه تفریگاه زیرکوه ( اویل) رفتیم تا منطقه را در شب و از نمای بالا مشاهده کنند و در آنجا به گپ و گفت خودمانی درباره شرایط و وضعیت ایران و لهستان پرداختیم.

برتک که برای بار ششم وارد ایران می شد و تقریبا کل کشورمان را دیده بود، از علاقه وافر خود برای زندگی در ایران می گفت و اینکه مهمترین عامل این علاقه علاوه بر آثار تاریخی و فرهنگی ایران، مردم مهمان نواز کشورمان هستند. برتک که پس از ۶ بار سفر به ایران تقریبا با رسم و رسوم و عادات مردم ما بطور کامل آشناست اضافه کرد که یکی از نکات جالب در مورد مردم ایران بر خلاف کشورهای اروپایی این است که برای خانواده های ایرانی سرنوشت فرزندانشان تا آخر عمر برایشان بسیار مهم است و وابستگی بین فامیل و خانواده بسیار زیاد است و نمی توانند نسبت به سرنوشت هم بی تفاوت باشند.

صبح روز پنجشنبه را به همراه مدیر زبانسرا برای دیدن بازار و اسکله عسلویه و نخل تقی به آنجا رفتند و تا عصر آنجا بودند.غروب و شب را با دیدن شهر و اهالی ریز و حسینیه ها و مساجد ریز و انارستان و دیدار مجدد با زبان آموزان گذراندند و شام را میهمان روضه اباعبداله بودند.روز جمعه نیز به همراه زبان آموزان به سالن انارستان رفتند و به بازی فوتسال پرداختند که نگفته نماند برتک مصدومیت کوچکی نیز از ناحیه پا پیدا کرد که تا ظهر کمی او را می لنگاند ولی عصر تقریبا برطرف شد.

نهارظهر جمعه را میهمان شورای روستای پشتو در نگل گلوبردکان بودند و دیدن مناظر و بقایای روستای گلوبردکان برایشان تازگی داشت و نوع بافت منطقه و انواع نخل ها آنها را به هیجان می آورد و می گفتند شاید برای شما اینجا تکراری شده باشد اما برای ما روزهای بلند و آفتاب تابان و نوع درختان و هوای خوب این فصل فوق العاده است.

برتک قصد نوشتن کتابی درباره ایران را دارد و به همین خاطر در هر روز یادداشت هایی از خاطرات خود به همراه تصاویر ثبت می کرد.

برای پاول هم که برای اولین بار ایران را می دید همه چیز بسیار عالی و متفاوت از شنیده هایشان از رسانه های غربی بود.بطوری که پاول نقل می کرد که مادرم  قبل از سفر من به ایران از نگرانی گریه می کرده است ولی بعد از سفر با او تماس گرفته ام و واقعیات موجود در ایران را برایش توضیح داده ام.

آنها ابراز امیدواری کردند که سال بعد نیز بتوانند با حضور در ایران و شهر ریز باز هم از دیدنی ها و بخصوص صفات حسنه مردم ایران لذت ببرند.

جمعه شب پس از دیدار با زبان آموزان شهر خاص، میهمان یکی از اهالی شهر ریز بودند و در پایان به عنوان سوغات و یادبود از طرف زبان آموزان ایران زمین و دوستان در شهر ریز، یک جلد کلام اله مجید با ترجمه انگلیسی و یک جلد دیوان حافظ با فال نامه انگلیسی و مقداری خرمای خاصه به آنها اهدا شد و آنها صبح شنبه مورخ ۱۷ آبان ماه ۹۳ شهر ریز را به مقصد شیراز ترک کردند. گزارش تصویری آن را در زیر مشاهده می فرمایید:

 

2

 

3

4

5

6

7

8

9

10

11

13

15

16





تاریخ انتشار : 8 نوامبر, 2014
تعداد بازدید : 4152

مطلب مرتبط



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *